صدوبیستوهشتمین سالروز درگذشت «ویکتور هوگو»، نویسندهی برجسته فرانسوی و خالق شاهکارهایی چون «بینوایان» و «گوژپشت نتردام» است که در عرصه سیاست هم بسیار فعال بود.
۰
کد مطلب : ۲۱۱۴۴
«ویکتور هوگو» شاعر، رماننویس، منتقد و درامنویس مشهور و یکی از بنیانگذاران مکتب رومانتیسم در فرانسه بود که آثارش به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره دارد.
** دستاوردها و عقاید ادبی
علاوهبر رمانهای معروفی چون «بینوایان»، وی شمار زیادی مجموعه شعر و چندین نمایشنامه در کارنامهی درخشان ادبی خود دارد. هوگو در دوره خود از چنان محبوبیتی برخوردار بود که در مراسم خاکسپاریاش در سال ۱۸۸۵ بیش از دو میلیون نفر شرکت کردند. او عقیده داشت که شاعر دو وظیفه دارد: بازتاب عواطف و احساسات جهانی به وسیله آشکار ساختن احساسات خودش و به هم پیوستن صدای نسل بشر، طبیعت و تاریخ و آموزش دادن و راهنمایی کردن خواننده.
** فعالیتهای سیاسی
ویکتور هوگو در عرصه سیاست هم فعالیت شایان توجهی داشت. او در سال ۱۸۴۵ از طرف پادشاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی «شاه لوئی فیلیپه» قبول کرد. انتخاب وی اعتراضات زیادی را برانگیخت که منجر به گوشهگیری او شد و هوگو در انزوای خود، شاهکار انساندوستانهی خود «بینوایان» را نوشت.
در سال ۱۸۴۸ بعد از وقوع انقلاب فرانسه، هوگو نمایندهی مردم شد و مقام بالایی را در دولت فرانسه به دست آورد. او علیه اعدام و بیعدالتی اجتماعی سخنرانی کرد و بعدها در مجمع قانونگذاری و مجمع وابسته به قانون اساسی انتخاب شد. او از نامزدی «لویی ناپلئون» به عنوان رییسجمهوری حمایت کرد و برای مدتی هم حامی حزب محافظهکار و ریاستجمهور بود.
اما هنگامی که ناپلئون در سال ۱۸۵۱ قدرت را به طور کامل در دست گرفت و قانون اساسی ضدپارلمانی را جایگزین کرد، هوگو او را علنا «خائن فرانسه» نامید و در نطق تاریخی ۱۸ ژوئیه ۱۸۵۱ در بررسی قانون اساسی گفت: چون زمانی ناپلئون کبیر داشتهایم، باید ناپلئون حقیر نیز داشته باشیم؟
وی بعد از کودتای ۲ دسامبر ۱۸۵۱ به بروکسل گریخت و در تبعید درازمدت خود، آثار بزرگی تدوین کرد. با سقوط ناپلئون سوم در سال ۱۸۷۰ به میهن بازگشت. دو دههی آخر زندگی هوگو به خاطر بستری شدن دخترش در آسایشگاه روانی، مرگ دو پسر و نیز درگذشت همسرش در ۱۸۶۸ بسیار تالمبرانگیز بود. ویکتور هوگو با وجود لطمات روحی و روانی که بر او وارد شد، همچنان به نوشتن ادامه داد و در سیاست هم تا سال ۱۸۷۸ که تندرستیاش رو به زوال گذاشت فعال ماند.
** محبوبیت اجتماعی
او در ۳۰ ژانویه ۱۸۷۶ در انتخاب مجلس سنا که به تازگی تاسیس شده بود انتخاب شد. در فوریه ۱۸۸۱ به پاس هشتادمین سال تولدش، یکی از بزرگترین مراسم بزرگداشت برای این نویسنده که در قید حیات بود، برگزار شد. روز ۲۷ فوریه بزرگترین رژه در تاریخ فرانسه برگزار شد و رژهروندگان شش ساعت راهپیمایی کردند تا از مقابل هوگو که پشت پنجره اتاقش نشسته بود عبور کنند. سربازان راهنما برای اشاره به ترانهی «کوزت» در «بینوایان»، گلهای گندم به گردن خود آویخته بودند.
** هوگو و دنیای موسیقی
موسیقی را نمیتوان از تواناییهای درخشان هوگو به شمار آورد، اما آثار ادبی وی تاثیر شگرفی بر شاهکارهای موسیقایی جهان گذاشتند. رمانها و نمایشنامههای وی الهامبخش موسیقیدانان بزرگ قرن ۱۹ و ۲۰ میلادی بودهاند. «گوژپشت نتردام»، «آخرین روز یک محکوم» و «بینوایان» از معروفترین آثار وی بودند که دستمایه خلق شاهکارهایی در حوزه موسیقی و اپرا شدند. این نویسنده برجسته شخصا از آثار «گلاک» و «وبر» لذت میبرد و موسیقی «بتهوون» را ستایش میکرد. او که به ساز پیانو علاقهمند بود، نواختن ترانهای مورد علاقهاش را با یک انگشت فراگرفت.
** نویسندهی نقاش
خالق «کوزت» در طول عمر بیش از ۴۰۰۰ طرح زد. وی ابتدا این هنر را به عنوان یک سرگرمی دنبال میکرد، اما طی سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۱ به طور جدی طراحی را پی گرفت. او تمام آثارش را روی کاغذهایی کوچک و با جوهر قهوهای یا مشکی میکشید و به ندرت از رنگ استفاده میکرد. مشاهدهی طرحهای این هنرمند و نویسنده برجسته، بیننده را به شگفتی وامیدارد، چرا که سبک آنها بسیار مدرن هستند. آثار هوگو را میتوان در سبکهای سورئال و آبستره _ اکسپرسیونیست گنجاند.
او از اثر دستها، لکههای جوهری و ابزار بازی کودکان خود برای خلق اثری نو بهره میبرد. هوگو حتی گاهی بهجای استفاده از قلممو، از چوب کبریت و انگشتان خود برای انتقال رنگ استفاده میکرد. به نظر میرسد ویکتور هوگو با دست چپ و بدون نگاه کردن به کاغذ اثر خود را خلق میکرده تا «ذهن ناخودآگاه» خود را در طراحیها نمایان کند، مفهومی که بعدها برای اولین بار توسط «زیگموند فروید» به دنیای روانشناسی معرفی شد.
این رماننویس فرانسوی طراحیهای خود را از دید عموم پنهان میکرد تا ذوق ادبیاش زیر سایهی تبحرش در هنرهای تجسمی قرار نگیرد. او تنها آثار خود در معرض دید دوستان و خانوادهی خود قرا میداد. وی در زمان تبعید نقاشیهایش را به عنوان کارت پستال برای دوستانش میفرستاد. هوگو برخی از کارهایش را به نقاشان معاصر خود چون «ون سان ونگوک» و «یوجین دلاکروا» نشان داد و بسیار مورد تمجید قرار گرفت. دلاکروا خطاب به هوگو گفت: اگر تو به جای نویسندگی، نقاشی را دنبال میکردی، از بسیاری از هنرمندان همعصرت پیشی میگرفتی.
** درگذشت و عزاداری باشکوه
هوگو در ۲۲ ماه می ۱۸۸۵ پس از یک دوره بیماری سخت در ۸۳ سالگی در پاریس درگذشت. مرگ وی موجب سوگ ملی در فرانسه شد و بیش از دو میلیون نفر در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. این نویسندهی بزرگ تنها به خاطر شخصیت والای ادبی در ادبیات فرانسه مورد ستایش قرار نگرفت، بلکه به عنوان سیاستمداری که به تشکیل و نگهداری جمهوری سوم و دموکراسی در فرانسه کمک کرد از او قدردانی به عمل آمد. آرامگاه ویکتور هوگو در «پانتئون» نزدیک پارک لوکزامبورگ قرار دارد.
** آثار ادبی
از رمانهای معروف ویکتور هوگو میتوان به «هان دیسلند»، «آخرین روز یک محکوم»، «گوژپشت نتردام »، «کلود گدا»، «بینوایان»، «کارگران دریا»، «مردی که میخندد» و «نود و سه» اشاره کرد.