این غریبه نمیدانست كه فوتبال ما باثبات نیست و «بگیر- نگیر» دارد و بیش از سه دهه است كه بازسازی نشده.
۰
کد مطلب : ۱۳۶۸۱
فوتبال كشور روزهای غمانگیزی را پشت سر میگذارد و روزهای غمانگیزتری را هم پیش رو میبیند اما چنین به نظر میرسد كه در این میان نه در وزارت ورزش و نه در فدراسیون فوتبال، برای دگرگونی اساسی و بنیادین این رشته جذاب و پرطرفدار كه هر روزه صنعتیتر، تجاریتر و متاسفانه سیاسیتر هم میشود هیچ گونه عزم و اراده جدی وجود ندارد.
یك فدراسیون ... كه متاسفانه عمرش هم دارد به درازا میكشد همه چیز و همه كس را رها كرده و در پشت چهره یك مربی اسم و رسمدار ادای فدراسیونهای كارآمد و كاربلد را درمیآورد و امیدوار است دری به تخته بخورد و معجزهیی چون «معجزه ملبورن» رخ دهد و فوتبال ما باز هم جهانی شود! نگونبخت، این موسیو كیروش كه شنیده بود تیم ملی ما سه بار به جام جهانی راه پیدا كرده، سالها در آسیا آقایی كرده، چنین بوده است و چنان و تماشاگرانش هم بهترین تماشاگران دنیا هستند.
از بد حادثه قبل از پذیرفتن سرمربیگری تیم ملی ایران با چشمان حیرتزدهاش تماشاگر مسابقهیی هم بود كه تیم ما، تیم ملی روسیه را شكست داد (تیم علیرضا منصوریان). این غریبه نمیدانست كه فوتبال ما باثبات نیست و «بگیر- نگیر» دارد و بیش از سه دهه است كه بازسازی نشده. او نمیدانست كه فوتبال ما پس از جام جهانی ۱۹۷۸، سالها از جیب خورده و اندوختههایش به پایان رسیده (تعبیر حسن آقا حبیبی از فوتبال ایران در مصاحبه اخیرش). او نمیدانست كه ما استادیومها و میدانهای فوتبالمان را با سرخاب و سفیداب بزك میكنیم تا از AFC امتیاز بگیریم. او نمیدانست در سرزمین ما مردی چون غلامحسین نوریان را كه یك فوتبالیست ملی بوده به ریاست فدراسیون تنیس- ورزشی كه تفریح آقا نوریان است- برمیگزینند و یك ملیپوش دیگر فوتبال مثل حسین فرزامی آنقدر نك و نال میكند تا ریاست فدراسیون اسكواش را پیشكش او كنیم. او نمیدانسته رییس فدراسیون فوتبال ما در جوانی یك دوومیدانیكار بوده كه تمام هنرش راستگویی است و حالا حتی از همین راستگویی هم پشیمان شده! «دروغ نمیگویم اما قرار نیست هر حرف راستی را هم به زبان آورم.» كیروش نمیدانست در پس پرده این فوتبال، چه بریز و بپاشها و چه بدهبستانها كه نمیشود. او نمیدانست كه در این فوتبال چه زد و بندها و چه حیله و نیرنگها كه برای «انتخاباتش» نمیشود. او نمیدانست در فوتبالی كه آه در بساط ندارد تیمهای چند ده میلیاردی میبندند!
كارلوس كیروش خیلی چیزهای دیگر را هم نمیدانست و چه بسا هنوز هم نمیداند. شاید او نداند كه اگر تیمش نتیجه نگیرد، در مصاحبه تلویزیونی میتواند به جای تحلیل فنی، از نیروی انتظامی و نیز شهرداریهای مناطق تعریف و تمجید كند. شاید او نداند كه میتوان داوری یك مسابقه را عالی توصیف كرد و از تیم داوری تشكر كرد و به فاصله ۱۰ دقیقه فریاد برآورد كه داور مانع پیروزی ما شد و در پاسخ به این پارادوكس و تناقض آشكار هم با یك جمله كار را تمام كرد: او چنین خواست(!) مردی كه آبروی ورزشیاش را در فوتبال طناز ایران هزینه كرده شاید نداند كه بسیاری از رسانههای ورزشی این مرز و بوم گزینش وی از سوی فیفا به عنوان دهمین مربی برتر جهان را به سخره گرفتهاند و از این انتخاب به عنوان طنز یاد میكنند! اما كیروش و كیروشها دیر یا زود پولشان را تمام و كمال میگیرند و از این كشور میروند و دست «اهل» و «نااهل» برای همه رو میشود و... آنگاه آیا دنیا به ما نمیخندد كه مثلا چرا برای یك مشت بچه محصل، یك استاد دانشگاه را به خدمت میگیریم؟! داربی اخیر را كه فراموش نكردهایم؟ آیا آیینه تمامنمای فوتبال ایران نبود؟ افسوس...