تاریخ انتشارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۲
plusresetminus
گیریم که خود آدم هم خیلی دوز روشنفکری‌اش بالا نباشد، اما همین دیدن فضای فرهنگی کشور در یک ذره جا و باخبر شدن از کل وضع و اوضاع ظرف چند ساعت، لذتی دارد که اهلش می‌دانند
۰
کد مطلب : ۱۶۶۷۱۱
چیزهایی هست که مزه می‌دهد

 
می‌گویند دیگر نمایشگاه کتاب رفتن حال نمی‌دهد. اتفاقا دلایل مفصلی هم برای خودشان دارند. می‌گویند دیگر مثل آن قدیم‌ها نیست که کل بازار کتاب ما به یکی، دو راسته محدود، خلاصه شود و حالا کلی کتابفروشی جدید توی شهر باز شده که برخلاف شکل سنتی فروشگاه‌های کتاب،  هم نمایشگاه هستند و هم فروشگاه؛ یعنی امکان دیدن و خواندن و چرخیدن بین کتاب‌ها و چه بسا لم‌دادن توی فروشگاه و ورق‌زدن و خواندن سر فرصت کتاب‌ها را برای ما فراهم کرده‌اند. سیستم‌های کامپیوتری فروش و شبکه‌های جدید توزیع را هم به این امکانات اضافه کنید. الان برای پیداکردن یک کتاب خاص،  لازم نیست حتما تا نمایشگاه رفت.
 
 به علاوه دیگر از آن تبلیغ که «کی میره تو غار» هم خیلی گذشته و الان دوران نوه عمویادگار است و راه‌های جدیدی برای دسترسی به کتاب پیدا شده.
شبکه اینترنت،  خودش کتابخانه بزرگی است که علاوه بر همه آن چیزهایی که قبلا به راحتی نمی‌شد در کتاب‌ها پیدایشان کرد،  حتی بسیاری از کتاب‌ها را هم می‌شود در آن پیدا کرد،  با قابلیت سرچ اضافه. الان سایت‌های زیادی هستند که e-book‌های کتاب‌های فارسی را به اشتراک گذاشته‌اند یا به قول باکلاس‌ها «همخوان» کرده‌اند. چه بسا با چند دقیقه جست وجو در شبکه هم بشود کتاب مورد نظر را پیدا کرد. تازه بیشتر کتابفروشی‌ها در همین ایام به همان اندازه نمایشگاه تخفیف می‌دهند.
 
 امسال که یک نشر هم اعلام کرده به نمایشگاه کتاب نمی‌آید. پس تیک ایت ایزی،  این یکی نمایشگاه نشد،  نمایشگاه بعدی، ... اما این وسط یک نکته کوچک هم هست. اینکه هنوز هم مهم‌ترین دلیل نمایشگاه رفتن به‌خاطر کتاب دیدن و کتاب خریدن و کیف کردن با کتاب است. نمایشگاه کتاب،  واقعا ویترین است.
 
 درست است که الان امکانات کتابفروشی‌ها خیلی زیادتر و بهتر از قبل شده،  اما واقعیتش این است که هنوز هم هیچ کتابفروشی نیست که با تمام ناشرها کار بکند و بشود همه سفارش‌ها را یکجا از آن کتابفروشی تهیه کرد. با این حال حتی اگر نخواهیم هم کتاب بخریم،  باز همان دیدن کتاب‌های تازه و اسم‌های تازه،  لذت چیزی را دارد که در پاساژگردی‌ها و ویترین دیدن‌های دیگر هم دارد؛ یعنی لذت کشف اتفاقی. معمولا هر روز یک کتاب جدید به نمایشگاه می‌رسد،  هر ساعت توی یک غرفه،  یک نویسنده یا مترجم حاضر است،  هر بار یک اتفاق فرهنگی جدید می‌افتد.
 
گیریم که خود آدم هم خیلی دوز روشنفکری‌اش بالا نباشد،  اما همین دیدن فضای فرهنگی کشور در یک ذره جا و باخبر شدن از کل وضع و اوضاع ظرف چند ساعت،  لذتی دارد که اهلش می‌دانند. نمایشگاه کتاب،  هنوز هم یکی از جاهایی است که می‌شود دوست‌های قدیمی را دید و دوست‌های تازه کشف کرد. مثلا فرض کنید جلوی غرفه ناشری که به‌صورت تخصصی در کار کتاب‌های فانتزی است،  ایستاده‌اید و دارید کیف کتاب را می‌برید،  بعد یک نفر دیگر پیدا بشود که حرف‌هایی درباره کتاب محبوب شما بزند. بعدش چی؟ بعدش هیچی. همان خوشی آنی و لحظه‌ای مگر کم چیزی است؟ به قول آن آقای شاعر: «دلخوشی‌ها کم نیست.»
 
منبع : الف
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آخرین عناوین