مسوول برگزاری مسابقات در همان مقدمه‌چینی اولیه به بدعهدی صداوسیما در پرداخت حق‌پخش تلویزیونی اشاره کرد و برای میلیون‌ها بیننده توضیح داد که همه‌جای دنیا این پول می‌تواند تا ۷۰درصد مخارج باشگاه‌ها را تامین کند. به علاوه وقتی تصویر نمایندگان تیم‌ها که در استودیو ناظر قرعه‌کشی بودند به نمایش درآمد، مسوولان برگزارکننده توضیح دادند که مدیران دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در اعتراض به عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی در قرعه‌کشی شرکت نکرده‌اند که این هم حرکت منتقدانه موثری بود. در مجموع مدیران فوتبال که پیش‌تر با فرمول قهر و غضب و راه ندادن دوربین‌ها به استادیوم به‌جایی نرسیده بودند، این‌بار برای رساندن مقصودشان راهی دیگر را برگزیدند و از در تعامل وارد شدند. آنها قرعه‌کشی مرحله یک‌هشتم نهایی جام حذفی را که اصولا چندان هم مهم نیست به تلویزیون بخشیدند، اما برای اولین‌بار روی آنتن پربیننده‌ترین برنامه سیما به صراحت گلایه‌های‌شان را علیه صداوسیما مطرح کردند؛ به این امید که شاید این گره باز شود و جام‌جم تعهد اخلاقی‌اش را در قبال پخش مسابقات فوتبال انجام دهد.

بعد از پایان مراسم قرعه‌کشی اما بار دیگر یک موج انتقادی بزرگ علیه عادل فردوسی‌پور در فضای مجازی و برخی سایت‌ها و خبرگزاری‌ها شکل گرفت. به این ترتیب منتقدان یک‌بار دیگر مجری برنامه نود را تحت‌فشار قرار دادند که چرا هنگام بحث در مورد حق‌پخش تلویزیونی با مسوولان فدراسیون فوتبال «هم‌صدا» نشده و خیلی زود موضوع را با یک پایان‌بندی کلیشه‌ای مبنی بر اینکه «امیدواریم مساله حل شود» جمع و جور کرده است؟ این البته اولین‌بار نیست که عادل هدف چنین انتقاداتی قرار می‌گیرد. سال‌هاست گروهی از منتقدان به او اعتراض می‌کنند که چرا همه معضلات فوتبال ایران را روی میز تشریح می‌گذارد، اما در مورد حق‌پخش که اینقدر کلیدی و سرنوشت‌ساز است لام تا کام سخن نمی‌گوید. حالا انفعال عادل در حاشیه مراسم قرعه‌کشی جام حذفی دوباره تنور این انتقادات کلیشه‌ای را داغ کرده، اما به‌نظر می‌رسد در هیاهوی این نقد و نظرها، گاهی یک نکته بسیار اساسی فراموش می‌شود؛ اینکه عادل فردوسی‌پور کارمند صداوسیما است و سطح انتظارات از او باید واقعی و متعادل باشد.

از قرار معلوم فردوسی‌پور در دو دهه گذشته بسیاری از مخاطبان تلویزیون ایران را «بدعادت» کرده است. او در رسانه‌ای محافظه‌کار با تفکراتی کهنه، تبدیل به تک‌ستاره‌ای شده که تا حد امکان رازهای مگو را فاش می‌کند، تابوها را می‌شکند و مرزهای خودساخته سازمان را عقب می‌راند. ظاهرا همین ماجراجویی‌های عادل هم باعث شده برخی از یاد ببرند او عضوی از پیکره همین تلویزیون است، از آنها پول می‌گیرد و برای آنها برنامه می‌سازد. چطور ممکن است از زیرمجموعه صداوسیما انتظار داشته باشیم روی آنتن زنده علیه منافع این سازمان سخن بگوید و موضع سرسختانه مقامات مافوقش را در دم و دستگاه خودشان تضعیف کند؟

واقعا چند درصد از کارمندان و کارگران ایرانی در شرایط مشابه قادرند علیه منافع کارفرمای‌شان تحرک آشکار داشته باشند؟ آیا  فقط عادل فردوسی‌پور وظیفه دارد یگانه قهرمان این قافله باشد و یکه و تنها برای اهداف عمومی بجنگد؟ اینکه بیرون گود بنشینیم و با ژست طلبکارانه انتظار داشته باشیم برنامه نود اپوزیسیون تلویزیون باشد، کمی بیش از حد رویایی و ساده‌اندیشانه است. کاش اجازه بدهیم عادل با پرهیز از بلندپروازی‌های بی‌ثمر و مخرب، همچنان چراغ برنامه‌اش را روشن نگه دارد و در محدوده اختیاراتش پلشتی‌های این فوتبال را به نقد بکشد. بیایید با زیاده‌خواهی و توقعات نامتعارف، این تک صدا را هم خاموش نکنیم.