به گزارش شبکه خبری تحلیلی حزب الله ،امروزه درک ما از شهرها، چه از لحاظ تئوری و چه از لحاظ عملی ، دچار تحول اساسی شده است و مناطق شهری جهان نیز درگیر چالشهای پیچیده و سریع هستند. با کاهش منابع طبیعی، طراحی شهری به شدت نیازمند بازنگریست.
اما ما به منظور ایجاد تحول در شهرها و تبدیل آن به مأمنی قابل زندگی به چه مولفه هایی نیازمندیم؟ شهرها باید چگونه الهام بخش شهروندان، دولتمردان و بخش دولتی و خصوصی باشند تا آنها را به بهترین شکل درگیر بهبود خود کنند؟ آیا "توسعه پایدار شهری" هنوز می تواند بهترین راهنمای قانونگذاران، طراحان شهری، معماران و سرمایهگذاران در ساخت شهرهای آینده باشد؟
تعریف کلاسیک توسعه پایدار از گزارش براندتلند (Brundtland) سال 1987 آمده است: توسعه پایدار به پیشرفتی اطلاق میشود که نیازهای امروز را تامین کند بدون آنکه به نسل های بعدی خسارتی وارد شود. اما این تعریف مانند یک کش پول شده که میتوان آن را در جهات مختلف کشید. تعایبر هر چه که باشد، یک موضوع کاملا واضح است: توسعه پایدار دیگر کافی نیست. این بدین خاطراست که توانایی نسل های آینده به منظور رفع نیازهایشان به خطر افتاده است.
بشریت در حال مصرف سریع سرمایههای طبیعیست و بردرآمدی که تولید می کند به هیچ عنوان وابسته نیست. ما هنگامی که دگرگونی اکوسیستم حال حاضر خود را در نظر میگیریم، متوجه میشویم که نسبت به بیست سال گذشته تا چه حد ناتوان در نگهداری آن بودهایم. جای شگفتی نیست که شهرها و مناطق شهری تا چه حد به این موضوع دامن زدهاند.
در قاره آفریقا، حدود چهارصد میلیون نفر در مناطق شهری زندگی می کنند که این مقدار تا سال 2050 سه برابر خواهد شد. رشد سریع شهرنشینی در بسیاری از کشورهای صنعتی سبب جابهجایی جمعیت و کاهش سلامتی (به علت تغییرات آبوهوایی) میگردد. یکی دیگر از عوامل مهاجرت به شهرها، دسترسی به غذا، مراقبتهای سلامتی، آموزش و احتمالا زندگی بهتر است.
انقلاب صنعتی نیز در رشد روند سریع شهرنشینی نقشی مهم داشته است. از آن هنگام، عدم توجه به تجدید منابع سبب تحولات آبوهوایی و از بین رفتن کربن خاک و حاصلخیزی آن شده است.
مقدار متنابهی از ذغال تولیدی در مناطق روستایی آفریقا، به مناطق شهری ارسال میشود تا برای پخت و پز استفاده گردد. این مثالها تنها تعداد کمی از شواهد بود که نشان دهیم نواحی شهری کلان نیازمند دیگر مناطق خارج از مرزهایشان هستند. تقریبا هر آنچه که در مناطق شهری استفاده میشود، ریشه در دیگر مناطق کشور دارد. به عبارتی دیگر، بیشتر مواد خام مورد استفاده شهرها، از خود این شهرها تامین نمیشود بلکه از منابعی تغذیه میگردد که در نواحی غیرشهری قرار دارند. پس وقت آن رسیده که شهرها تغییری شگرف در روند مصرف منابع ایجاد کنند.
بازسازی توسعه شهری
ما هماکنون نیازمند دستورکار شهری جدیدی هستیم که مطمئن شویم شهرها از لحاظ انرژی خودکفا شوند و تولید کربن کمتری داشته باشند. این دستورکار باید بهگونهای باشد تا شهرها را قادر سازد که خود تولید کننده کالاها و خدمات شوند. راه حل زمانی ایجاد میگردد که فراتر از مفهوم "پایداری شهری" بیاندیشیم و به جای آن سعی کنیم منابع خاکی، جنگلی و آبی را بازسازی کنیم. به جای نگهداری از وضعیت موجود، ما باید تلاش کنیم تا شرایط را بهبود بخشیم.
دستورکار جدید شهری قادر است مناطق شهری را تبدیل به شهرهایی کند که وابستگی کمتری به سوختهای فسیلی دارند، از انرژیهای تجدیدپذیر استفاده میکنند، آب را به چرخه تصفیه برمیگردانند و سیستم فاضلاب بهینه دارند. راهحلهای متعددی در خصوص این موضوعات وجود دارند، اما تاکنون به کارگیری آنها مورد توجه قرار نگرفته است.
از نظریه تا واقعیت
ایجاد چارچوب سیاستگذاری ما را قادر میسازد که توسعه اجتماعی و اقتصادی را بنیان نهیم، به اهداف محافظت از آبوهوا بپردازیم و تقاضا در خصوص نیاز مبرم به انرژی را مهار سازیم. محیط سیاسی نقشی مهم در ایجاد پایداری و سرمایهگذاری آینده ایفا میکند.
تبدیل زیرساختهای شهری به سیستمهای بازسازی شده نیازمند رویکردی منسجم، اقداماتی هماهنگ و سیاستگذاری شایسته دارد.