فرهنگ شریف به اعتبار منابع موجود، در خانوادهای اهل فرهنگ متولد شد و بالید. پدرش پزشکی بود که با اهالی هنر، به خصوص اهل موسیقی مجالست و موانست داشت. از این رو این پزشک ارجمند نزد علیاکبر خان شهنازی به فراگیری تار مشغول بود. فرهنگ شریف چهار ساله ناظر بر تمرینات پدر به طور خودآگاه و ناخودآگاه، خواسته و ناخواسته نواختن تار پدر را میشنیده و آنها را به حافظه خود میسپرده است و طبق همان روایات، گاه و بیگاه آموختههای از یاد رفته پدر را به او متذکر میشده است و همین توجه و بروز استعداد، پدر بافرهنگ را وامیدارد توجه ویژهای نسبت به او پیدا کند. بنابراین او را به کلاس آموزش تار عبدالحسین خان شهنازی رهنمون میکند.بنابر آن روایات در ۱۲ سالگی نخستین تکنوازیاش را در سالهای ابتدای تاسیس رادیو با موفقیت بسیار اجرا میکند.
اما عبدالحسین خان شهنازی که تار را به تاسی از شیوه نواختن سنتی و کلاسیک پدر و عمویش یعنی آقا حسینقلی و میرزا عبدالله مینواخت، اما در عینحال با شیوهای منحصر به خود ریزها و تکها را پرسرعت، تهاجمی و شلاقی اجرا میکرده است. فرهنگ شریف از دل آموزشهای این استاد ارجمند که عمر کوتاهی هم داشت متولد میشود. طرفه آنکه ریتم، سرعت، نرمش و تمپوی تارنوازی فرهنگ شریف به اقتضای زمانه، سیستم پخش زنده رادیو، مهربانی ذاتی و سلیقه ویژهاش نسبت به شیوه اجرایی استادش عبدالحسین خان شهنازی بسیار آرامتر و با طمانینهتر بوده است.
دردا و دریغا که جامعه هنری و فرهنگ شریف، عبدالحسین خان شهنازی را بسیار زودهنگام، هنگامی که هنوز کاملا از چشمه لایزال هنر او سیراب نشده بود از دست داد و از آن پس «فرهنگ شریف» نوجوان و مشتاق و جویای کسب آموزش موسیقی نزد ماندگارانی چون علیاکبرخان شهنازی و بعدها استاد مرتضیخان نیداود به شاگردی و تلمذش ادامه داد. دو استاد بلامنازعی که هر کدام در نوع خود صاحبسبک و سیاق یگانه و منحصر به فرد بودهاند.
استاد علیاکبر خان شهنازی که صفحات ماندگار و متعددی در تکنوازی و ردیفنوازی و همچنین صفحاتی همراه با پهلوانان بزرگ و قدرتمند و ماندگار آواز ایران «استاد اقبال آذر» و «دماوندی» به یادگار گذاشته است و استاد مرتضی خان نیداود که صفحات متعدد و ماندگاری همراه با ماه بانوی ماندگار آواز ایران «قمرالملوک وزیری» به گنجینههای جاویدان موسیقی ایران زمین افزوده است.
ماندگار ماندن تنها به اعتبار تکنوازی، کاری بس سترگ و مشکل به شمار میآید و کمتر نوازندهای را میتوان سراغ داشت که فقط و فقط و تنها به صرف تکنوازی ماندگار شده باشد. یکی از این نادران نادر همانا فرهنگ شریف است که صرفا و تنها به اعتبار تکنوازیهای متعدد و ویژهاش از ماندگاران این هنر شریف به شمار میآید. (البته لازم به ذکر است که فرهنگ شریف در طول زندگی هنریاش علاوه تکنوازی، آهنگهای متعددی هم برای خوانندگان مختلف ساخته و پرداخته که اغلب این آهنگها نیز به اجرا درآمدهاند.) اساسا یکی از ویژگیها و مختصات هنر به طور عام شاگردی و در مکتب استاد تلمذ کردن است. در حقیقت شاگرد باید همه آن چیزهایی که بنا به ضرورت میتواند گنجینه و مخزنی باشد برای خلاقیت و پردازشهای آیندهاش از استادانش بیاموزد و به فراخور شخصیت، فرهنگ، ذوق و سلیقه، دانش، بینش، محیط، تاریخ و... هر آنچه را آموخته است از صافی ذهن خلاقش بگذراند و طی یک پروسه زمانی به سبک و سیاق و درجهای از خلاقیت برساند که خود صاحبسبک و سیاق و امضای منحصرف به فرد خود شود و به شکل خاص در حوزه هنر موسیقی و باز به شکل خاصتر در نواختن و اجرای تار. در صد سال اخیر سرآمدان و نامداران و ماندگاران و استادانی بزرگ همانند آقا حسینقلی، میرزا عبدالله، درویشخان، مرتضیخان نیداود، علیاکبرخان شهنازی، کلنل علینقی وزیری، لطفالله مجد، جلیل شهناز، محمدرضا لطفی و سرانجام استاد فرهنگ شریف از این گونه سرآمدان و ماندگارانند.
تک تک این بلندمرتبگان این رشته شریف هر کدام به وضوح و روشنی نواختن سازشان منحصربهفرد بوده و در یک نگاه پژوهشی و تحلیلی به درستی و وضوح میتوان شاهد تفاوتی آشکار و روشن در سبک و سیاق نوازش تار این هنرمندان بزرگ بود.
به لحن و زبانی دیگر هر کدام از این نامداران برای خود صاحبسبک و شیوهای هستند که در عینحال که پا در گذشته شیوه و سبک نواختن گذشتگان و استادانشان دارند، هر کدام زبان و بیان خاص خود را دارا هستند. از جمله این بزرگان است، استاد فرهنگ شریف عزیز فرهنگی که در حوزه نوازش تار «شریف است و با فرهنگ».
تحلیل و آنالیز و بررسی سبکها و شیوههای تارنوازی مجال و فرصتی دیگر میطلبد نه هماکنون که همگی ما در این روزگار بیسامان و غمانگیز و روزگار وانفسا و تاسفآور وضعیت کنونی موسیقی در ماتم این شریف فرهنگمند به سوگ نشستهایم.
صدیق تعریف خواننده موسیقی سنتی