چندی پیش در محفلی که یک دورهمی صمیمانهی تئاتری بود، چند تن از کارگردانان جوان با تعدادی از مدیران اکنون و سابق تئاتر به گپ و گفتی خودمانی نشستند.
یکی از این دوستان جوان از مدیران تئاتری گلایه داشت که "چرا برای جذب و کسب بودجهی بیشتر تئاتر نمیجنگید؟" او میگفت: بچهام تازه به دنیا آمده و زندگی خرج بسیاری دارد! چرا پول بیشتری جذب تئاتر نمیکنید تا بتوانیم بیشتر کار کنیم؟
البته صحبتهای بسیاری داشت. گلایههایی که برخی از آنها به حق بود ولی در نهایت صحبتهایش بیشتر به گلایههای برخی از هنرمندان از پا افتاده و گاه فراموش شده شبیه شد!
در میانهی صحبتهایش، میاندیشیدم چرا نسل جوان تئاتر، باید چشمش همچنان به دست مدیران دولتی باشد؟ البته میگویند در همهی جوامع پیشرفته، دولت به تئاتر سوبسید میدهد؛ اما آیا بهراستی در جوامع پیشرفته و غربی، دولت به همهی تئاترها سوبسید میدهد؟ آیا هر کس که مدعی هنرمند بودن در تئاتر است، باید گذران زندگیاش را دولت تامین کند؟
بر کسی پوشیده نیست که با همهی افزایش علاقهمندی به تئاتر در بین جوانان و مخاطبان، امکانات مالی و سخت افزاری دولتی، در این عرصه، محدود است.
یک راه برون رفت از این محدودیت، ایجاد سالنهای کوچک خصوصی که از آنها گاهی به عنوان "تئاتر آپارتمان" یاد میشود است. در سالهای اخیر، این تماشاخانههای کوچک خصوصی در حد و بضاعت خود، موفق نشان دادهاند؛ با اینکه، این مثلا تماشاخانهها از هیچ حمایت دولتیای نیز برخوردار نبودهاند.
این تماشاخانههای خصوصی در بسیاری از مواقع، فقط فرصتی برای دیده شدن آثاری که هیچ امیدی به اجرا در سیستم رسمی را نداشتند، ایجاد کرده است و تاثیر چندان جدیای در اجراهای حرفهای و رسمی نداشتهاند. ولی همین عملکرد آنها که خیلی هم مهم مینماید، دخل و خرج متعالی نداشتهاند؛ به طوری که به طور مسلم هنرمند نمیتواند از درآمد صرف این نمایشها گذارن امور کند.
اساسا پول تئاتر به نسبت آدمهایش نیز آنقدر نیست که تعداد زیادی بتوانند خرج مستمر زندگیشان را از درآمد آن بگذرانند. قبول دارم به هر حال هنرمندانی هستند که فقط از راه کار کردن در تئاتر، گذران زندگی میکنند اما مگر تعدادشان چند نفر است؟ مثلا خبر دارم فلان طراح صحنه- چون کارهایش خوب است و اعتماد کارگردانها را جلب کرده- تا آخر سال آینده، برنامههایش پر است. یا فلان بازیگر تئاتر، چنان در صحنهها درخشیده که دستمزدش از فلان ستارهی تلویزیونی در تئاتر هم بیشتر است؛ اما با استناد به دستمزد این افراد، آیا دیگران هم میتوانند مدعی شوند و بر مسئول تئاتری برآشوبد که چرا با طرحهای من برای اجرا موافقت نمیکنید، چون من خرج دارم؟!
مسلماً مدیران دولتی هم سلایقی دارند. اگر هنرمند فقط چشمش به دست این مدیران باشد، آیا در آن صورت سعی نمیکند خود را با سلایق مدیران تطبیق دهد؟ آیا این تطبیق، دوری جستن از روح آزادگی هنرمند نیست؟
دولت باید و باید و باید تئاتر را پشتیبانی کند و باید برای تولید آثار ارزشمند، اساتید بزرگ را دعوت بهکار کند اما نباید فکر کنیم همهی ما هم میتوانیم در حد و اندازههای فلان استاد برجستهی تئاتر، کار کنیم.
سیستم مدیریتی تئاتر در سطح کلان و رأس رسمی آن در سالهای اخیر بسیار ناکارآمد نشان داده؛ درگیریها و منازاعات سیاسی، وضعیت اقتصادی کشور را با مشکلات عدیدهای مواجه کرده و بودجهی فرهنگ و هنر نیز پیاپی قربانی این منازعات شده است. ولی با همهی این مشکلات، تئاتر به حیات خود ادامه داده و ادامه خواهد داد. البته که دولتمردان باید برای رشد و تعالی و توسعهی تئاتر در حد و اندازههای نام ایران بزرگ، تلاش کنند و برنامه داشته باشند اما در شرایط نابهسامان امروز، التماس برخی برای اینکه طرحهایشان با بودجههای دولتی به صحنه روند، نامعقول نیست؟
میگوید من جز تئاتر کار دیگری بلد نیستم. اگر تئاتر کار نکنم چه کنم؟ آیا جواب این سوال را باید با بودجهی دولتی داد؟ در عوض من منتقد حتما بر مدیر دولتی خرده خواهم گرفت که چرا بودجههای تئاتر را صرف نمایشهای درجه دو و سه و چهار میکند.
مدیر دولتی باید جوابگوی من منتقد باشد و بگوید بر چه اساسی بودجهی دولتی را صرف نمایشهایی کرده که تماشاگر چندان رغبتی به تماشایش ندارد.
به راستی هر کارگردانی که مدعی است کارش خوب است و تماشاگر دارد، این گوی و این میدان، این همه سالن خصوصی وجود دارد، سالن اجاره کنند و مخاطب جذب کنند. کاری که تئاتر آزاد با همهی سطحی بودنش با شرافت انجام میدهد. شک ندارم میتوان نمایشهای ارزشمند را بدون آنکه خنده برانگیز یا اصطلاحاً سطحی باشد، با هدف جذب مخاطب به شکل تولید خصوصی، بدون هیچ چشمداشت خاصی از دولت، به صحنه بُرد.
به راستی چه کسی شک دارد، اگر بهرام بیضایی همین امروز در یک سالن دورافتاده یکی از متون خود را به صحنه ببرد، سالن او مملو از تماشاگر میشود؟ موضوع اینجاست که هر کسی بهرام بیضایی نمیشود اما اگر مدعی هستیم، تلاش کنیم تا شاید بهتر از او شویم!
کارگردان خوب، معطل بودجهی دولتی برای تولید تئاتر ارزشمندی که بیانگر نهاد هنری اوست، نمیشود.