آنچه تاكنون موجب رشد و تعالي انسان گرديده و آن را درمقابل ضعفهاي مختلف آبديده كرده، مواجهه مستقيم با مشكلات و پذيرفتن آنها به عنوان چالشهاي زندگي بوده است. اين رويه انسان را يك قدم به حل معضلات موجود پيش مي برد، چون پذيرفته كه درمقابل مسئلهاي ضعف داشته و ازطرق مختلف درصدد رفع آنها برخواهد آمد.
اما آفت رشد اخلاقي و پيشرفت همه جانبه فرد و جامعه زماني است كه مشكلات و آثار آن را درزندگي لمس كنيم، ولي درلابهلاي نقابهاي مختلف آن را پنهان و اينطور جلوه دهيم كه هيچ اتفاقي رخ نداده است. همچنين اگرقدرت كافي براي مواجهه با چالشها را نداشته باشيم به دنبال نسبت دادن مشكلات حاضر به مسائلي ديگر و يا پيدا كردن مقصري از بيرون ميگرديم. اين سبك و روش انسانها و جوامع ضعيفي ميباشد كه فرهنگ واقع بيني درآنها وجود ندارد و دروغ و ريا در روابط اجتماعي حاكم خواهدبود.
تمايلي به توسعه الگوهاي رفتاري غربي را نداريم، چون فرهنگ اسلامي و تمدن ايراني پشتوانهاي غني براي اجتماع ما ميباشند. اگر امروز ما درگفتار براين اصول تاكيد ميكنيم و دررفتار برخلاف آن عمل ميكنيم، به معناي تهي بودن اين الگوهاي رفتاري نيست. بلكه اين ما هستيم كه چهره واقعي خود و جامعه را پشت نقابهاي ارزشي پنهان كردهايم.
ابتداي انقلاب مردم وجامعه درتب وتاب ارزشهاي انقلابي بودند و پس از آن ارزشهاي انساني و نوع دوستي دفاع مقدس برجامعه مستولي گرديد كه مطابق با نيازهاي جامعه توانسته بود مشكلات و معضلات اجتماعي را مديريت كند. تا آن زمان الگوهاي ارزشي پاسخگوي ارتباطات اجتماعي بود، اما اين الگوها نياز به بازپروري داشت و بايد در قالب و چارچوب ديگري به جامعه امروز عرضه ميشد كه متاسفانه اين امر از سوي فرهنگ گذاران و مسولان كشور مدنظر قرار نگرفت. متاسفانه بسياري از افراد، رسانهها، گروهاي سياسي و نهادهاي كشوري، براي موجه نشان دادن خود و آرام نشان دادن وضعيت، نقابي از ارزشهاي دو دهه ابتدايي انقلاب را برچهره امروز خود و جامعه زدند!.
معتقديم كه ارزشها و آرمانهاي اصيل انساني و اسلامي كه در ابتداي انقلاب به وجود آمده قادر به پاسخگويي به نيازهاي نسلهاي بعدي نيزخواهد بود، اما به شرط آنكه به روزرساني شود و معيارهاي آن براي جامعه امروز بازتعريف گردد.
امروز انواع بزههاي اجتماعي به طورگستردهاي درجامعه ريشه كرده و خطر زوال اخلاقيات را به بارآورده است. اما به جاي اينكه ما به دنبال علت واقعي آن باشيم، درپي پاك كردن صورت مسئله هستيم!. هيچگاه به ريشههاي اصلي معضلات نپرداختيم و آن را نشات گرفته از معلول ديگري جلوه ميدهيم. وقتي فحشا و روسپيگري به طور علني گريبان گير جامعه شده، به جاي آمارگيري در عوامل پديد آورنده آن، به دنبال انتساب آن به مسائلي همچون بدحجابي، تاثيرات شبكههاي ماهوارهاي وفرهنگ فاسد غرب هستيم! و راه مقابله با آن را برخورد مستقيم با مردم و جامعه ميدانيم. درحالي كه مدلهاي تجربي و تئوريك جامعه شناسي اثبات كرده است كه برخورد مستقيم باجامعه، بازخوردي به مراتب شديدتر و جبهه گيري به همراه خواهد داشت.
زماني درانگلستان آمار روسپيها درجامعه افزايش يافته بود. دولت وقت با ريشه يابي از علل مختلف اجتماعي آماري را به دست آورد كه نشان داد، ضعف درسيستم اشتغال زايي موجب بروز اين پديده بوده است و درصدد افزايش توليد شغل برآمد و در طي چند سال بدون برخورد مستقيم با معضل روسپي گري، آمار آن را تاحد قابل توجهي كاهش داد.
متاسفانه ما فقط درپي موجه جلوه دادن ظاهر قضايا هستيم و حاضريم به خود وجامعه دروغ بگوييم و نقاب ريا بر چهره بزنيم، اما قبول واقرار نكنيم كه مشكلاتي همچون بيكاري، فساد اقتصادي واداري، تبعيض و رانت خواري درجامعه موجب بروز معضلاتي همچون اعتياد، دزدي، فحشا و... شده و نميتوان آنها را پنهان و با برخوردهاي غيراصولي كتمان كرد. چسباندن نقاب ارزشهاي اخلاقي بر چهره مشكلات حاضر، همچون سرطاني خاموش است كه پيكره جامعه را از درون متلاشي خواهد كرد، پس كمي با چشم واقعيت به مشكلات مردم و جامعه بنگريد.
اما آفت رشد اخلاقي و پيشرفت همه جانبه فرد و جامعه زماني است كه مشكلات و آثار آن را درزندگي لمس كنيم، ولي درلابهلاي نقابهاي مختلف آن را پنهان و اينطور جلوه دهيم كه هيچ اتفاقي رخ نداده است. همچنين اگرقدرت كافي براي مواجهه با چالشها را نداشته باشيم به دنبال نسبت دادن مشكلات حاضر به مسائلي ديگر و يا پيدا كردن مقصري از بيرون ميگرديم. اين سبك و روش انسانها و جوامع ضعيفي ميباشد كه فرهنگ واقع بيني درآنها وجود ندارد و دروغ و ريا در روابط اجتماعي حاكم خواهدبود.
تمايلي به توسعه الگوهاي رفتاري غربي را نداريم، چون فرهنگ اسلامي و تمدن ايراني پشتوانهاي غني براي اجتماع ما ميباشند. اگر امروز ما درگفتار براين اصول تاكيد ميكنيم و دررفتار برخلاف آن عمل ميكنيم، به معناي تهي بودن اين الگوهاي رفتاري نيست. بلكه اين ما هستيم كه چهره واقعي خود و جامعه را پشت نقابهاي ارزشي پنهان كردهايم.
ابتداي انقلاب مردم وجامعه درتب وتاب ارزشهاي انقلابي بودند و پس از آن ارزشهاي انساني و نوع دوستي دفاع مقدس برجامعه مستولي گرديد كه مطابق با نيازهاي جامعه توانسته بود مشكلات و معضلات اجتماعي را مديريت كند. تا آن زمان الگوهاي ارزشي پاسخگوي ارتباطات اجتماعي بود، اما اين الگوها نياز به بازپروري داشت و بايد در قالب و چارچوب ديگري به جامعه امروز عرضه ميشد كه متاسفانه اين امر از سوي فرهنگ گذاران و مسولان كشور مدنظر قرار نگرفت. متاسفانه بسياري از افراد، رسانهها، گروهاي سياسي و نهادهاي كشوري، براي موجه نشان دادن خود و آرام نشان دادن وضعيت، نقابي از ارزشهاي دو دهه ابتدايي انقلاب را برچهره امروز خود و جامعه زدند!.
معتقديم كه ارزشها و آرمانهاي اصيل انساني و اسلامي كه در ابتداي انقلاب به وجود آمده قادر به پاسخگويي به نيازهاي نسلهاي بعدي نيزخواهد بود، اما به شرط آنكه به روزرساني شود و معيارهاي آن براي جامعه امروز بازتعريف گردد.
امروز انواع بزههاي اجتماعي به طورگستردهاي درجامعه ريشه كرده و خطر زوال اخلاقيات را به بارآورده است. اما به جاي اينكه ما به دنبال علت واقعي آن باشيم، درپي پاك كردن صورت مسئله هستيم!. هيچگاه به ريشههاي اصلي معضلات نپرداختيم و آن را نشات گرفته از معلول ديگري جلوه ميدهيم. وقتي فحشا و روسپيگري به طور علني گريبان گير جامعه شده، به جاي آمارگيري در عوامل پديد آورنده آن، به دنبال انتساب آن به مسائلي همچون بدحجابي، تاثيرات شبكههاي ماهوارهاي وفرهنگ فاسد غرب هستيم! و راه مقابله با آن را برخورد مستقيم با مردم و جامعه ميدانيم. درحالي كه مدلهاي تجربي و تئوريك جامعه شناسي اثبات كرده است كه برخورد مستقيم باجامعه، بازخوردي به مراتب شديدتر و جبهه گيري به همراه خواهد داشت.
زماني درانگلستان آمار روسپيها درجامعه افزايش يافته بود. دولت وقت با ريشه يابي از علل مختلف اجتماعي آماري را به دست آورد كه نشان داد، ضعف درسيستم اشتغال زايي موجب بروز اين پديده بوده است و درصدد افزايش توليد شغل برآمد و در طي چند سال بدون برخورد مستقيم با معضل روسپي گري، آمار آن را تاحد قابل توجهي كاهش داد.
متاسفانه ما فقط درپي موجه جلوه دادن ظاهر قضايا هستيم و حاضريم به خود وجامعه دروغ بگوييم و نقاب ريا بر چهره بزنيم، اما قبول واقرار نكنيم كه مشكلاتي همچون بيكاري، فساد اقتصادي واداري، تبعيض و رانت خواري درجامعه موجب بروز معضلاتي همچون اعتياد، دزدي، فحشا و... شده و نميتوان آنها را پنهان و با برخوردهاي غيراصولي كتمان كرد. چسباندن نقاب ارزشهاي اخلاقي بر چهره مشكلات حاضر، همچون سرطاني خاموش است كه پيكره جامعه را از درون متلاشي خواهد كرد، پس كمي با چشم واقعيت به مشكلات مردم و جامعه بنگريد.