حزب الله نیوز | خبر، گزارش، عکس و فيلم از ایران و جهان 14 دی 1396 ساعت 9:10 https://www.hezbollahnews.com/news/159175/آرزوی-برباد-رفته -------------------------------------------------- عنوان : آرزوی برباد رفته -------------------------------------------------- "دونالد ترامپ" با وجود انتقاد از سیاست خارجی "باراک اوباما"، خود اکثر این اشتباهات را تکرار و حتی تشدید کرد، به گونه‌ای که سیاست تهاجمی وی، دوست و دشمن را از آمریکا به خشم آورده است. متن :  خبرگزاری «نووستی» روسیه در تحلیلی می‌نویسد: نتایج سیاست خارجی آمریکا در سال 2017 بسیار غم انگیز است. "دونالد ترامپ" در نخستین سال ریاست جمهوری خود نتوانست اکثر قریب به اتفاق برنامه های خود در عرصه سیاست خارجی آمریکا که در آوریل سال 2016 ارائه داده بود را تحقق بخشد.  ترامپ در آن تاریخ در سخنرانی به 5 ضعف بزرگ در سیاست خارجی "باراک اوباما" (رئیس جمهوری سابق آمریکا) اشاره کرده بود که اکثر این موارد در سیاست خارجی دولت خود ترامپ هم وجود داشت و در برخی موارد این ضعفها حتی تشدید گردید.   نخستین ضعف اوباما، از دید ترامپ، عدم استفاده درست از منابع آمریکا بود که در نتیجه باعث تضعیف اقتصاد این کشور به خاطر سیل مهاجرت غیرقانونی و کسری تجارت بزرگ آمریکا شد. در دوره ترامپ، این مشکلات به نوعی حل شدند: رئیس جمهوری آمریکا به معنای واقعی کلمه، قراردادهای تجاری صرفا مطابق با منافع خود را به متحدین تجاری این کشور تحمیل کرد، از توافقات تجاری چندجانبه غیرمطلوب  خارج شد و شرکای تجاری خود را مجبور نمود تا راه ورود محصولات آمریکایی به بازارهایشان را باز کنند. اکنون شاخص سهام آمریکا در سطح بالایی قرار گرفته است. ولی عدم استفاده از منابع آمریکا همچنان وجود دارد و این مشکل به سیاست خارجی بیش از اندازه فعال و تهاجمی ایالات متحده  در مناطق خاورمیانه، اروپای شرقی و البته شرق آسیا، مربوط می شود.     دومین ضعف باراک اوباما، اقدامات ناکافی متحدان آمریکا برای دفاع از حاکمیت خویش بود که این مسئله فشار زیادی را بر ایالات متحده و نیروهای نظامی این کشور وارد کرده بود. در پایان سال نخست ریاست جمهوری ترامپ در این رابطه تنها می توان گفت که وی باعث وخیم تر شدن اوضاع نشده است. در موارد دیگر، متحدان آمریکا در ناتو کمافی السابق درصد قابل قبولی از درآمد ناخالص ملی خود را برای تامین امنیت و نیسازهای نظامی صرف نمی کنند.   افزایش عدم اعتماد به آمریکا در نتیجه سیاست خارجی تهاجمی ترامپ     سومین ضعف رئیس جمهوری سابق آمریکا از دست دادن اعتماد متحدین ایالات متحده به دلیل آگاهی از عدم امکانات و تمایل واشنگتن برای کمک به دیگران بود. و در این رابطه، ظاهرا این مشکل در دوره ریاست جمهوری ترامپ حتی افزایش هم یافته است. اگر در زمان اوباما، متحدان آمریکا این مسئله را ناشی از ضعف و عدم سازگاری شخصی اوباما می دانستند، ولی در زمان ترامپ، سطح تهاجمی بودن سیاست خارجی وی، در جبهه مقدم قرار گرفت.     شرق آسیا به خاطر اظهارات جنگ افروزانه ترامپ در مورد کره شمالی، در آستانه جنگی ویران کننده قرار گرفت، در حالیکه رهبران کره جنوبی تاکید می کنند که راه حلی نظامی برای حل مشکلات منطقه وجود ندارد.     اروپا هم به خاطر سیاستهای خشونت آمیز آمریکا به خشم آمده، دلیل اصلی آن  هم دو مسئله است: یکی اعمال بسته تحریمهای ضدروسی در عرصه انرژی بود که پوششی برای وادار کردن اتحادیه اروپا به خرید گاز مایع بسیار گرانتر از آمریکاست و دیگری تلاش ترامپ برای شکست توافقنامه هسته ای با ایران که برای کشورهای اروپایی اهمیت زیادی دارد.   در رابطه با خاورمیانه باید گفت که مردم (و نه دولتها) در جهان عرب، فلسطینینان و رئیس جمهوری ترکیه بشدت از اعلام قدس بعنوان پایتخت اسرائیل از سوی ترامپ، به خشم آمدند. وضعیت منحصر به فردی رخ داد و در رابطه با تصویب قطعنامه ای مربوط به وضعیت شهر قدس، آمریکا در انزوای دیپلماتیکی جدی در شورای امنیت و در مجمع عمومی سازمان ملل قرار گرفت. در پی این مسئله، دونالد ترامپ هم در برخوردی «بچه گانه» کشورهایی که از قطعنامه ضدآمریکایی مربوط به قدس در مجمع عمومی حمایت کردند را به کاهش حمایتهای مالی از سوی آمریکا تهدید کرد.   ترامپ، ببر کاغذی که زیاد حرف می‌زند، ولی قدرتی ندارد   چهارمین مشکل اوباما، عدم احترام از سوی مخالفانش، از جمله کوبا، چین و کره شمالی بود. کاملا واضح است که ترامپ نه تنها نتوانست این مشکل را از بین ببرد، بلکه آن را تشدید نیز نمود. احتمالا او فکر می کرد که تهدید به بمباران و نابودی کره شمالی می تواند مقامات پیونگ یانگ را بترساند، یا تهدید به حمله به سوریه می تواند چین را با او همراه سازد. ولی برای رسیدن به این هدف، ترامپ می بایست وعده و تهدید خود را تحقق می بخشید که این کار را نکرد، نه در مسئله کره شمالی و نه در خصوص ایران و نه در مورد چین. واقعیت این است که اکنون دیگر همه می دانند که دونالد ترامپ «ببر کاغذی» است که زیاد حرف می زند، ولی قادر به انجام کاری نیست.   تشدید آشفتگی در برنامه ریزی برای سیاست خارجی آمریکا   و بالاخره، پنجمین و آخرین مشکل اوباما، از دیدگاه ترامپ، فقدان درک کافی از اهداف سیاست خارجی آمریکا بود. ترامپ در این زمینه گفته بود: «ابتدا ما لیبی را بمباران کردیم و دیکتاتور را برداشتیم. ولی مردم لیبی همچنان از بی ثباتی در رنج هستند.» وی وعده داد که راهکار ایجاد هرج و مرج در سایر کشورها را از سیاست خارجی آمریکا حذف خواهد کرد.  ولی او این وعده خود را عملی نکرد. آشفتگی در برنامه ریزیها در زمینه سیاست خارجی آمریکا به خاطر درگیری جدی بین رئیس جمهوری و مقامات سیاسی واشنگتن که معتقد بودند او از خط قرمز عبور کرده، بالا گرفت. در چارچوب این مسائل، بخش زیادی از موضوعات سیاست خارجی آمریکا، بخصوص روابط با روسیه، به ابزار سیاسی داخلی در واشنگتن تبدیل شد که عواقب منفی ناشی از این مسئله هم عدم توانایی دیپلماتهای آمریکایی برای کار در این جهت گیریها شد.   در رابطه با وعده های تحقق یافته ترامپ، مسلما مواردی وجود دارد که در میان آنها می توان از توسعه نیروهای مسلح آمریکا نام برد. رئیس جمهوری آمریکا در ماه دسامبر قانون بودجه دفاعی کشور را به میزان حدود 700 میلیارد دلار امضاء کرد که در این قانون افزایش نیروهای مسلح آمریکا (برای نخستین بار طی هفت سال گذشته)، افزایش حقوق سربازان (بیشترین میزان طی 8 سال اخیر) و همچنین مدرنیزه سازی تجهیزاتی-تسلیحاتی نیروهای مسلح را نیز شامل میشد   وعده توخالی ترامپ در مورد عدم دخالت در امور خاورمیانه   رئیس جمهوری آمریکا وعده داده بود که گروه تروریستی داعش را در سوریه و عراق نابود کند. ترامپ گفته بود که در این راه حاضر است با هر کشوری در منطقه همکاری داشته باشد، البته به این شرط که آنها برخورد درستی با آمریکا داشته باشند و فراموش نکنند که آمریکا برای آنها چه کارهایی انجام داده است. وی حاضر بود با روسیه و حتی ایران و سوریه در عرصه مبارزه با تروریسم همکاری کند، برای اینکه می دانست که به تنهایی قادر به شکست داعش نیست. ولی او نتوانست این قول خود را حفظ کند. آمریکا نه تنها با روسیه، ایران و سوریه همکاری نکرد، حتی مرتبا به تروریستهای داعشی در خاک سوریه کمک کرد. شاید ترامپ به این نتیجه رسید که تروریستها دشمنان چندان خطرناکی در مقایسه با روسیه و ایران نیستند! البته اکنون با شکست داعش در سوریه و عراق، ترامپ آمریکا را پیروز این مبارزه معرفی کرده و خود را در این پیروزی سهیم کرده است.     ناتوانی در ایجاد چنین فضای همکاری بین المللی، بعلاوه تمایل ترامپ برای افزایش تنشهای خارجی برای استفاده از آنها در حل مشکلات داخلی خود، منجر به شکست مهمترین وعده انتخاباتی وی، یعنی عدم درگیر کردن آمریکا در مناقشات در خاورمیانه شده است.   دونالد ترامپ مدعی شده بود که در زمان وی آمریکا از مناطق سطح دوم خارج شده و تعهدات سیاست خارجی خود کم خواهد کرد تا به حل و فصل مشکلات داخلی در ایالات متحده بپردازد. ولی او در این زمینه هم به جایی نرسید و حتی حضور نظامی آمریکا در خارج از مرزهای این کشور افزایش یافت، ضمن اینکه این مسئله دقیقا برخلاف منافع ملت آمریکا و امنیت این کشور بود که ترامپ  در مبارزات انتخاباتی خود وعده داده بود که «اولویت اصلی اقدامات» وی خواهد بود. بدین ترتیب آمریکا حضور نظامی-سیاسی خود در منطقه شبه جزیره کره افزایش داد، هرچند به خوبی درک می کرد که مشکل کره شمالی را نمی توان از راه نظامی حل و فصل کند.   از طرف دیگر آمریکا زمزمه خارج شدن از توافق هسته ای با ایران را سر داده است که با این اقدام با دست خود راه حل صلح آمیز این مسئله را از بین می برد. اکنون کشورهای بالقوه هسته ای می دانند که در این زمینه نمی شود با آمریکا به توافق رسیدو وعده های واشنگتن دروغ است. دونالد ترامپ از افغانستان هم خارج نشد، در عوض تصمیم گرفت تا نیروهای نظامی آمریکایی در این کشور را افزایش دهد.   ترامپ نتوانست از مهره روسیه در عرصه جهانی استفاده کند   و در نهایت ترامپ نتوانست روابط خود با مسکو را سرو سامان بخشد. وی در برنامه های انتخاباتی خود وعده داده بود که با پوتین زبان مشترک پیدا خواهد کرد و گفته بود که روسیه را به چشم دشمن آمکریکا نمی بیند. ترامپ واقع گرا بود و درک می کرد که اگر آمریکا فعالیت خود در فضای جمهوریهای شوروی سابق را کاهش دهد و در ازای آن امتیازاتی از روسیه در خاورمیانه و شرق آسیا بگیرد، به نفع این کشور خواهد بود، برای اینکه عادی سازی روابط با روسیه، به خودی خود مواضع آمریکا در جهت گیریها به سمت ایران و چین را هم تقویت می کرد. ولی این نظریه واقع بینانه هم تحقق پیدا نکرد و در حال حاضر روابط دو کشور در پایین ترین سطح، و حتی تیره تر از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما شده است.     در سایه استفاده فعال از نظریه ضدروسی و ضدترامپی در این رابطه که «روسها باعت به قدرت رسیدن ترامپ شده اند»، موضوع روسیه به تابویی تبدیل شد که رئیس جمهوری آمریکا حتی می ترسد به آن نزدیک شود. تنها استثنی در این مورد همکاری واشنگتن و مسکو برای حل و فصل مشکل کره شمالی است.     واضح است که مقامات مسکو با وجود آگاهی از تمایل شخصی ترامپ برای بهبود روابط، به خوبی می دانند که با چنین آمریکایی نمی شود به توافق دست یافت. مسلما در روسیه امیدوارند که در سال 2018 ترامپ در هر صورت امکان آن را پیدا کند که برنامه عادی سازی روابط بین دو کشور را تحقق بخشد، البته اگر بتواند قبل از هر چیز، سمت ریاست جمهوری خود را حفظ کند.